♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ 😎ﺍﻟﻒ : ریاست طلب و رئوف 😣ﺏ : ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺮﮎ 😂ﭖ : ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﻲ 😕ﺕ : ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺧﻨﺜﯽ 😘ﺙ : ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ 😓ﺝ : ﺣﺴﻮﺩ 😊ﭺ : ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ 😳ﺡ : ﺑﺎﺣﺎﻝ ﻭ ﺧﻮﺵ ﮔﺬﺭﻭﻥ ﻭ ﻟﻮﺱ 😱ﺥ : ﮐﻴﻨﻪ ﺍﯼ 😀ﺩ : ﺑﻪ ﻣﺎﺩﻳﺎﺕ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻣﻴﺪﻫﯿﺪ 😩ﺫ : ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﻘﺪﺱ ﺗﺮﻳﻦ ﭼﻴﺰ ﺍﺳﺖ 😝ﺭ : ﻋﺎﺷﻖ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ 😳ﺯ : ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﯽ ﮐﻴﻨﻪ 😉ﮊ : ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻋﻤﺮﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ 😘ﺱ : ﺩﺳﺖ ﻭ ﺩﻟﺒﺎﺯ ﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ 😭ﺵ : ﺑﺎ ﺳﻴﺎﺳﺖ 😨ﺹ : ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﻧﻴﺶ ﻣﻴﺰﻧﯾﺪ 😂ﺽ : ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺑﻠﺪ ﻧﻴﺴﺗﯿﺪ 😡ﻁ : ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺯﻭﺩ ﺭﻧﺞ 😜ﻅ : ﭘﺮﺣﺮﻑ 😛ﻉ : ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺍﻏﻠﺐ ﻻﻏﺮ ☺️ﻍ : ﭘﻮﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ 😍ﻑ :ﻣﺸﮑﻼﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﺯ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ. 😫ﻕ : ﻫﻮﺱ ﺑﺎﺯ ﻭ ﺑﯽ ﮐﯿﻨﻪ 😓ﮎ : ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻮﺫﯼ ﻭ ﺑﺎ ﺳﻴﺎﺳﺖ 😒ﮒ : ﻋﻤﺮ ﺑﻠﻨﺪ 😫ﻝ : ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﻳﯽ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ 😛ﻡ : ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ 😣ﻥ : ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﻤﯽ ﻣﻐﺮﻭﺭ 😙ﻭ : ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻧﻮﺍﺯ 😃ﻩ : ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ 😄ﯼ : ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍد 🥀
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ در پناه سایه ؛ رفتم سرو ناز خویش را میهمان بودم مه مهمان نواز خویش را بخت با من سازگار و ماه با من مهربان شکر ها کردم خدای کار ساز خویش را ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دو بیت از شعر ماه مهمان نواز از استاد شهریار منظور از سایه در شعر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه هستش امید که لذت برده باشید
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ در پی سیل ناگهانی در دروازه قرآن مردم شیراز یک . بلافاصله جان خود را به خطر انداختند و از همه طرف به کمک شتافتند دو . مردم سریع لباسهای خود که داخل خانه داشتند آوردند سه . مردم درب منازلشان را به روی آسیبدیدگان باز گذاشتند چهار . مردم روی پلاکادر و تابلو در دست آدرس و شماره تلفن برای منزل مجانی نوشتند و توی باران ساعتها ایستادند پنج . مردم تا صبح بیدار ماندند و گشتند و مجانی پذیرای مهمانان نوروزی شدند شیش . هتل داران شیرازی هتلهای خود را مجانی در اختیار مهمانان نوروزی گذاشتند هفت . رستورانها برای غذای مجانی اعلام آمادگی کردند هشت . نمایشگاه بینالمللی شیراز بلافاصله هزار چادر در سالنهای خود برپا کرد و از مردم خواست تا در فضای مجازی برای پذیرش مجانی مهانان اطلاعرسانی کنند نه . مراکز بهداریها و بیمارستانها و درمانگاههای خصوصی برای آسیبدیدگان مجانی اعلام آمادگی کردند ده . مردم تا پایان سیل ایستادند و مجروحان را با کمک مسئولین حوادث و پادگانهای ارتش نجات و به مراکز درمانی اعزام کردند یازده . مردم کمک کردند قربانیان حادثه را از لابلای سیل پیدا کردند دوازده . مردم کمک کردند تا ماشینهای آسیب دیده و واژگونی را از مسیر طولانی از لابلای سیل جمع آوری و در مکانهای مناسب قرار دهند سیزده . صافکاران و مکانیکها و تعمیرکاران شیرازی برای تعمیر کردن ماشینها مجانی اعلام آمادگی کردند احسنت به غیرت و انسانیت مردم شیراز که برای اثبات انسانیت سنگتمام گذاشتند حالا میدونید دلیلش چی بود؟ خیلی زشته مهمون خونه هامون بیاد و ناراحت برگرده سالم بیاد و ناخوش برگرده زنده بیاد و جنازه ش برگرده چی دیگه داریم بغیر شرمندگی
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ در شهری در آمریکا، آرایشگری زندگی میکرد که سالها بچهدار نمیشد. او تصمیم گرفت که اگر بچهدار شود، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند. بالاخره خدا خواست و او بچهدار شد! روز اول یک شیرینی فروش ایتالیایی وارد مغازه شد. پس ازپایان کار، هنگامیکه قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازهاش را باز کند، یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد دم در بود. روز دوم یک گل فروش هلندی به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست حساب کند، آرایشگرماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازهاش راباز کند، یک دسته گل بزرگ و یک کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش دم در بود. روز سوم یک مهندس ایرانی به او مراجعه کرد. در پایان آرایشگرماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد. *fekr* حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازهاش را باز کند، با چه منظرهای روبرو شد؟ فکرکنید، شما هم یک ایرانی هستید *fekr* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ *goz_khand* چهل تا ایرانی، همه سوار بر ماشین آخرین مدل، دم در سلمانی صف کشیده بودند و غر میزدند که پس این مردک چرا مغازهاش را باز نمیکنه *goz_khand*
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ چه زود دیر می شود در باز شد برپا !... بر جا درس اول : بابا آب داد ، ما سیرآب شدیم بابا نان داد ، ما سیر شدیم اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند در سبد مهربانی شان و کوکب خانم چقدر مهمان نواز بود و چقدر همه منتظر آمدن حسنک بودند کوچه پس کوچه های کودکی را به سرعت طی کردیم و در زندگی گم شدیم همه زیبایی ها رنگ باخت و در زمانه ای ک زمین درحال گرم شدن است قلب هایمان یخ زد نگاهمان سرد شد و دستانمان خسته دیگر باران با ترانه نمی بارد و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم زرد شدیم ، پژمردیم و خشکزار زندگیمان تشنه آب شد و سال هاست وقتی پشت سرمان را نگاه می کنیم جز رد پایی از خاطرات خوش بچگی نمی یابیم و در ذهنمان جز همهمه زنگ تفریح ، طنین صدایی نیست و امروز چقدر دلتنگ "آن روزها" ییم و هرگز نفهمیدیم چرا برای بزرگ شدن این همه بی تاب بودیم پاکن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستانمان از آه بود برگ دفترهایمان از کاه بود تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم با وجود سوز و سرمای شدید ریزعلی، پیراهنش را می درید کاش می شد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم
اصفهان یعنی:وقتی که میخواستن حضرت ابراهیم را آتش بزنن چوب ندادن.. اصفهان یعنی:خط مقدم ارتش دولت کوروش.. اصفهان یعنی:ناموس پرست یعنی حج حسین خرازی.. اصفهان یعنی:مهمان نواز یعنی جا دادن به جنگ زده ها. اصفهان یعنی:شاه عباس که حتی به ارمنی ها پناه داد.. اصفهان یعنی:تاریخ وتمدن.. اصفهان یعنی:زنان پاک و مومن که زمان شهادت امام رضا (ع)تو مشهد مهریه خودشان را بخشیدن تا برن واسه وداع.. اصفهان یعنی:سپاهان نماد اقتدار .. اصفهان یعنی:ذوب آهن یعنی بدون ستاره فینال جام باشگاها.. اصفهان یعنی:بیشترین کمک به بم.. اصفهان یعنی:بیشترین مدافع از حرم بی بی زینب.. اصفهان یعنی:زاینده رود...که خودش خشکه ولی آب چند تا شهرا تامین میکنه.. ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ زنده باد زنده باد اصفهان ....... زنده باد اصفهانیا.....
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم